love U دنـــیــا ایــنــجـــور نـمـی مــونــه |
||
آموخته ام كه خدا عشق است و عشق تنها خداست، آموخته ام كه وقتی ناامید می شوم خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظار می كشد، دوباره به رحمت او امیدوار شوم، آموخته ام اگر تا كنون به آنچه خواستم نرسیدم خدا برایم بهترش را در نظر گرفته، آموخته ام كه زندگی دشوار است ولی من از او سخت ترم...
دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, :: 16:24 :: نويسنده : YASHAR
من تمنا کردم...که تو با من باشی....تو به من گفتی:هرگز!!!.... پاسخی سخت و درشت....و مرا غصه ی این پاسخ...کشت!!! آخر ای دوست! نخواهی پرسید که دل از دوری رویت چه کشید؟ سوخت در آتش و خاکستر شد، چشمهای تو به دادش نرسید! داغ ،ماتم شد و بر سینه نشست! اشک حسرت شد و بر خاک چکید!!! به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد!که تو رفتی و دلم لحظه ای بند نشد با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس اینجا به تو مانند نشد! خواستند از تو بگویند شاعرها شبی عاقبت با قلم شوم نوشتند:نشد!!! ادامه مطلب ... خدا جون می شه تو امشب منو تو بغل بگیری؟ بگی آروم توی گوشم، "دیگه وقتشه بمیری"! خدا جون می گن تو خوبی ، مثل مادرا می مونی اگه راست می گی، ببینم، عشق من کجاست؟ می دونی؟ خدا جون می خوام یه کاری بکنی بخاطر من... من می خوام که زود بمیرم! آخه سخته زنده موندن! خدا جون تو تنها هستی، میدونی تنهایی سخته من که تقصیری نداشتم... پس چرا تنهام گذاشته؟؟؟ خدا جون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت! ولی عمر اون زیاد شه، حتّی واسه ی یه ساعت! "خدا جون می شه تو امشب منو تو بغل بگیری" "بگی آروم توی گوشم: دیگه وقتشه بمیری!!!" سه شنبه 22 دی 1390برچسب:, :: 21:38 :: نويسنده : YASHAR
من پذیرفتم شکست خویش را
مطالب قشنگ در ادامه مطلب ادامه مطلب ... سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, :: 11:53 :: نويسنده : YASHAR
افتاد سنگی از بامی بر سر عارف نکو نامی، گفت:حمد ای خدای بنده نواز، شاکرم ای کریم سنگ انداز ، رهرویی گفت:این چه گفتار است؟ خداوند شکر خواه، کی خواهان آزار است؟ خنده ای کرد و گفت آن دانا تو چه دانی حدیث او با ما؟ خواست گوید به خفا در گوشم که ای فلانی... نیستی فراموشم ادامه مطلب ... دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 15:13 :: نويسنده : YASHAR
دستام بوی خاک میداد... به جرم چیدن گل، منو به دار آویختند اما هیچکس نگفت شاید گلی کاشته باشم...! دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 14:13 :: نويسنده : YASHAR
........♥#########♥
منو ببخش عزیز من ، اگه می گم باهام نمون دستای خالیمو ببین آخر قصه رو بخون ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش با پول اون نخ خریدم زخم دلم رو بستمش همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم تو عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم بین من و تو فاصله است ، یک در سرد آهنی من که کلیدی ندارم ، تو واسه چی در می زنی این در سرد لعنتی شاید که نخواد وا بشه قلبتو بردار و برو قطار داره سوت می کشه همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم تو عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم من واسه تو خیلی کمم به ادامه مطلب بروید. خیلی قشنگه ادامه مطلب ... شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 17:53 :: نويسنده : YASHAR
آنه! عکس های قشنگ در ادامه مطلب ادامه مطلب ... چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:, :: 12:24 :: نويسنده : YASHAR
به نام آنکه دوست را آفريد، عشق را،
ادامه مطلب ... من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي ادامه مطلب ... اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی بنگر که بزرگترین آرزوی من چه کم حرف است ..... “تو“ در خیال من بمان ، اما خودت برو ، آنکه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو !
به دلم افتاده بود که امشب حتماً
...................... حـالا اشکها هـم شـبـیـه تـو شـده انـد , گـریـه کـه می کـنـم نـمی آیـنـد ادامه مطلب ... خدای من!
داستان زيباي خدا و گل در ادامه مطلب هست حتما بخونين. ادامه مطلب ...
یه پنجره با یه قفس یه حنجره بی هم نفس ، سهم من از بودن تو یه خاطرست همینو بس، تو این مثلث غریب ستاره ها رو خط زدم دارم به آخر میرسم از اونور شب اومدم ، یه شب که مثل مرثیه خیمه زده رو باورم میخوام تو این سکوت تلخ صداتو از یاد ببرم، بزار که کوله بارمو رو شونه شب بزارم باید که از اینجا برم فرصت موندن ندارم ، داغ ترانه تو نگام شوق رسیدن تو تنم ، تو حجم سرد این قفس منتظر پر زدنم ، من از تبار غربتم از آرزوهای محال قصه ما تموم شده با یه علامت سوال ؟ ..................... یعنی باید باور کنم دیگه نیستی یعنی باید باور کنم چه جوری میتونم اون همه خاطراتتو یه شبه پرپر کنم یکی دو روز نیست آخه صحبت یه عمره که دارم برای تو میمیرم میدونم محاله بدون تو نمیتونم یه لحظه رو سر کنم ، مگه منو دوستم نداری که این جوری میزاری میری بی خیال ما میشی مگه فکر کردی من بازیچم که یه روز میگی دوستم داری و فرداش میری ،آخه چه جوری باور کنم رفتن تو برام مرگه بدون تو نمیتونم ، بگو کی اومد به جای من افتادم از چشمای تو نگو لایق تو نبودم.
و شاید سرنوشت من چنین بود که عشقت تا ابد با من عجین شود.
گریه شاید زبان ضعف باشد
ادامه مطلب ... جمعه 3 دی 1390برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : YASHAR
تو را که دارم دنیا مال من است
شنبه 14 دی 1390برچسب:, :: 9:44 :: نويسنده : YASHAR
نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، درک کن چه حسی دارم ، همیشه میمانم مال تو… ادامه مطلب ... پنج شنبه 4 دی 1390برچسب:, :: 9:35 :: نويسنده : YASHAR
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید بانوی دریای من... کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت
درباره وبلاگ ![]() سلام. از این که به وبلاگ من اومدین کمال تشکر را دارم و امیدوارم که لحظات خوبی را داشته باشین همه ی صفحات رو بخونین ادامه ی نوشته ها در صفحات بعد که شماره صفحات در انتهای همین صفحه هست کلیک کنین و بخونین. در ضمن با عضویت در وبلاگ راست کلیک شما فعال میگردد برای کپی مطالب نظر یادتون نره و در خبر نامه و وبلاگ ما عضو شوید. متشکرم. يــــاشـــار کـــــریـــمــــی ... موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |