love U
دنـــیــا ایــنــجـــور نـمـی مــونــه
 
 
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, :: 19:24 ::  نويسنده : YASHAR

روزگار غریبیست، زمان به سرعت می گذرد چنان که زمان را همچو نسیمی بر صورت خود حس می کنیم که در عبور است...غرق زندگی هستیم، گاه گاهی دست و پایی می زنیم و خود را به بالا می کشیم نفسی می گیریم و دوباره رو به پائین...

چشم به هم می زنی و روز تولدت دوباره فرا می رسه، به گذشته نگاه می کنی، مخصوصا به یک سال قبل، خاطراتت رو مرور می کنی گاه لبخند می زنی و گاه...دلت میخواد گوشیتو خاموش کنی، ناپدید شی حتی برای یک روز از همه کس و همه چیز...

دست به قلم می بری که خلاصه ای از اون خاطرات رو بنویسی اما ترجیح میدی امسال حرفهایت را در سینه نگه داری تا شاید زمانی دیگر در سپیده دمی دیگر خاطراتم را با شما بازگو کنم...

اما این رو فقط باید گفت که: دوستان خوبی در کنارم دارم و خدای دوست داشتنی ای و همین مرا بس...



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 20:27 ::  نويسنده : YASHAR
اگر روزی دلم گرفت یادم باشدکه خدا با من است، که فرشته ها برایم دعا میکنند،که ستاره ها شب را برایم روشن خواهند کرد. یادم باشد که قاصدکی در راه است، که بهار نزدیک است،که فردا منتظرم می ماند، که من راه رفتن می دانم و دویدن،و جاده ها قدم هایم را شماره خواهند کرد.اگر روزی دلم گرفت یادم باشد که خدای من اینجاست همین نزدیکیها،و من، تنها نیستم.

خوشبختي را همين لحظه باور كن ، لحظه اي كه دلي به ياد توست...



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 20:23 ::  نويسنده : YASHAR

تو را به جای همه ی کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

 تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام

دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

 تو را به جای همه ی کسانی که دوست نمی دارم 

دوست می دارم



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : YASHAR

عشقـــــ منـــ از فريبــــ انسانـــها دلگـير نشو، اينان روے زميني زندگيــــــ ميکنند
کهـــــ روزے يکــــــ بار خودشـــــــ را دور ميــــــزند...

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

کی اشکات و پاک می کنه شبا که غصه داری؟
دست رو موهات کی می کشه وقتی من و نداری؟
شونه ی کی مرحم هق هقت می شه دوباره؟
از کی بهونه می گیری شبای بی ستاره ؟
برگ ریزونای پاییز کی چشم به رات نشسته؟
از جلو پات جمع می کنه برگ های زرد و خسته؟
کی منتظر می مونه حتی شبای یلدا ؟
که
خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا؟




ادامه مطلب ...


چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:41 ::  نويسنده : YASHAR

____________$$$$$
___$$_________$$$
__$$$$_______$$$___$$$$$
_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$
$$$_$$$$___$$$__$$$$____$
$____$$$$_$$$$_$$$
_______$$-$$$$$-$$----$$$$$
____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$ $$$____$$$
__$$$__$$$$$$$$$$$$________$
_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$
$___$$$$___$$__$$$$___$$$
____$$$_____$$___$$$____$$
____$$______$$$___$$$____$
____$$_______$$____$$$
____$________$$$____$$
____ _________$$$____$
________ _____$$$
_____________$$$
____________ $$$
____________$$$
___________$$$
_________$$$$$

 

دیروز ...

باز باران با ترانه با گوهرهای فراوان، می خورد بر بام خانه...

و اما امروز....
باز باران بی ترانه...
باز باران با تمام بی کسی های شبانه...
می خورد بر مرد تنها ...
می چکد بر فرش خانه...
باز می آید صدای چک چک غم...
باز ماتم من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده...
نمی دانم...
نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست؟...
نمی فهمم, چرا مردم نمی فهمند که آن کودک...
که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد...
کجای ذلتش زیباست....

 


دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 18:18 ::  نويسنده : YASHAR

 فرشته، اومدی از دور، چطوره حال و احوالت؟

 یکم تن خسته ی راهی، غباره رو پر و بالت!

فرشته ،اومدی از دور، ببین از شوق تابیدم !

می دونستم می آی حالا، تو رو من خواب می دیدم!

 چه خوبه اومدی پیشم، تو هستی این یه تسکینه !

چقدر آرامشت خوبه ، چقدر حرفات شیرینه !

فرشته ، آسمون انګار، خلاصه س تو دو تا بالت!

 تو می ګی آخرش یک شب ، میان از ماه دنبالت !

میان، می ری ، نمی مونی ، تو مال آسمونایی !

 زمین جای قشنګی نیست ، برای تو که زیبایی !

تو می ری...آره می دونم ! نمی ګم که بمون پیشم!

  ولی تا لحظه رفتن، یه عالم عاشقت می شم !



دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 17:46 ::  نويسنده : YASHAR

             گـريـه آمد، خنده آمد ، گريه بـا من پر گرفت

                گـريـه در افـتـادنـم دسـت مـرا بـهـتـر گرفـت

                خـنـده آمد بـا من امـا طـاقـت مـانـدن نـداشت

                گريه با من ماند و چشمان مرا از سر گرفـت

                وقـتـی از يـيـلاق بـرگشتـم بـه استـقـبـال مـن

                دست بـندی هديه آورد از من انگشتـر گرفـت

                در شــبـان خـستـه ی دلگـيـر تـنـهـايـی فـقـط

                گريـه با من يار شد از دست من ساغر گرفت

                داشـتـم درغـربـت تـاريـک خـود يـخ می زدم

                نـيمه شب يک شاخه آتش داد خاکستر گرفـت

                پـشـت پـيـچـاپـيـچ تـصـويـر تـو نـيـلوفـر شدم

                گـريــه آمـد آتـشـی در بـاغ نـيـلـوفـر گـرفـت

                گـريـه شـايـد چـشم هايـت بـود از آغاز، نـه...

                چشم هايـت را دلـم يـک دست بالاتـر گرفـت  



ادامه مطلب ...


دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 17:21 ::  نويسنده : YASHAR

 

دلبری داریم که از صاحب دلان دل می برد/ غمزه ای مشکل گشا دارد که مشکل می برد

گر نقاب از چهره گیرد آن نگار نازنین / پرتو  رخساره اش دلهای مایل می برد . . .

...............

چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا؟

دل سر گشته کجا وصف رخ یار کجا ؟

قصه عشق منو زلف تو دیدن دارد

نرگس مست کجا همدمی خار کجاست؟

سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست

ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا؟

هر که را تو بپسندی شود خادم تو

خدمت عشق کجا نوکر سر بار کجا؟

کاش در نافله ات نام مرا هم ببری

که دعای تو کجا عهد گنهکار کجا؟



شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, :: 19:54 ::  نويسنده : YASHAR

آنچنان ساده ام
که گنجشکها هم می توانند
در جیب هایم لانه کنند
با پروانه ای سال ها دوست می شوم
برای پای مورچه ام که به گل می ماند
های های گریه می کنم
در دور و دراز باور خود
کودک می مانم
همیشه
حالا
چقدر با من رو راستی
از اینجا تا کجای دنیا برای تو بدوم
و یا با کدام شاخه ی خیانت
خودم را حلق آویز کنم
روزی وقتی که دیگر من نیستم
نمی خواهم
در پیدا و پنهان
تلخ بخندی
ویا به خنده بگویی که من
واقعا ساده بوده ام
حتی
در پیله ی تصور و تصویر...



جمعه 21 بهمن 1390برچسب:, :: 19:25 ::  نويسنده : YASHAR

به گمانم یادت ، پنجره احساسم را میکوبد !

چرا که در دلم هوای دلتنگی پیداست...



چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 14:8 ::  نويسنده : YASHAR
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


ادامه مطلب ...


دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 20:56 ::  نويسنده : YASHAR

من آن گلبرگ معصومم....

  که میمیرم ز بی آبی......

 ولی با خفت و خواری ...

پی شبنم نمیگردم......



چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 20:21 ::  نويسنده : YASHAR

به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو

 



یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:32 ::  نويسنده : YASHAR

 

ازاین تکرارساعتهـ ـا...

از این بیهوده بودنهـ ـا...

از این بی تاب ماندنهـ ـا...

ازاین تردیدـهـ ـا، نیرنگهـ ـا... شکهـ ـا...

خـــیـــانتهـ ـا...

ازاین رنگین کمان سرد آدمهـ ـا...!

و از این مرگ باورها و رویاهـ ـا...!!!

پریشانمـــ!!!

دلـ ـم پرواز میخواهد...!

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:25 ::  نويسنده : YASHAR

فرقـی نمـی کند

بگویم و بدانـی …!

یا …

نگویم و بدانـی..!

فاصله دورت نمی کند …!!!

در خوب ترین جای جهان جا داری …!

جایـی که دست هیچ کسی به تو نمـی رسد.:

دلــــــــــــــم..!!!



شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 19:27 ::  نويسنده : YASHAR

خداحافظ همین حالا ، همین حالا که من تنـــــهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی ، تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگیـــن بــه یاد اون همه تردید
بـــــه یاد آسمونی کـــــه منـــو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت سـاده است
نه اینکه میشـــه باور کـــرد دوباره آخـــر جاده است
خداحافظ واســـه اینکـــه نبندی دل بـــه رویــاها
بدونــی بی تـــو و بـــا تـــــو همینه رســم این دنیـا
خداحافظ ... خداحافظ ... همین حالا !

خداحافظ ...

 



شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, :: 11:26 ::  نويسنده : YASHAR

 

غرق شدن در دریای عشق....

شایستگی میخواهد...

همت بلند و یارای پایداری.....

که از هر ناتوانی بر نمی آيد.

............................

بعضی از آدمها پر ازمفهومند
پر از حس های خوبند
پر از حرفهای نگفته اند
چه هستند، هستند
و چه نیستند، هستند
 ... یادشان
خاطرشان...
حس های خوبشان
آدمها بعضی هایشان
سکوتشان هم پر از حرف هست
پر از مرهم به هرزخم است!!! 


پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 12:25 ::  نويسنده : YASHAR
اگر دوست من هستی
کمکم کن از تو هجرت کنم
اگر عزیز منی
کمکم کن از تو شفا یابم
اگر می دانستم
که دوست داشتن خطر ناک است .. به تو دل نمی بستم
اگر می دانستم
که دریا عمیق است.. به دریا نمی زدم
اگر پایانم را می دانستم
هرگز شروع نمی کردم
دلتنگ تو هستم پس به من یاد بده
که دلتنگ تو نباشم
به من یاد بده
چگونه برکنم از بن، ریشه های عشق تو را
به من یاد بده
چگونه می میرد اشک در کاسه ی چشم
به من یاد بده چگونه دل می میرد
خودکشی می کنند شوق ها
اگر توان آن داری
بیرونم بیاور از این دریا
من شنا کردن نیاموخته ام
موج آبی چشمانت.. می کشاندم
به سمت ژرفا
آبی
آبی
هیچ چیزی جز آبی نیست
من نیاموخته ام
در دوست داشتن.. و قایقی ندارم
اگر برای تو ارزشی دارم دستم را بگیر
که من از سر تا به پا عاشقم
من در زیر آب نفس می کشم
غرق می شوم
غرق
غرق


پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 10:24 ::  نويسنده : YASHAR

چگونه دستهایت را بگیرم و خالی از هر نیاز شوم؟

چگونه سر بر شانه هایت بگذارم و ترانه عشق را زمزمه کنم؟

چگونه می توانم در آغوشت بگیرم و نگاه دریاییت را از

طوفان های بدخیم حفظ کنم؟

چگونه می توانم قلبت را برای خود نگه دارم؟

و چگونه می توانم به سویت بیایم در حالیکه عاشقانه می گویم

دوستت دارم

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 21:1 ::  نويسنده : YASHAR

            



ادامه مطلب ...


دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 12:40 ::  نويسنده : YASHAR

گفت دانايي كه گرگي خيره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاري است پيكاري بزرگ
روز و شب مابين اين انسان و گرگ
زور بازو چاره اين گرگ نيست
صاحب انديشه داند چاره چيست
اي بسا انسان رنجور و پريش
سخت پيچيده گلوي گرگ خويش
اي بسا زور آفرين مرد دلير
مانده در چنگال گرگ خود اسير
هر كه گرگش را در اندازد به خاك
رفته رفته مي‌شود انسان پاك
هر كه با گرگش مدارا مي‌كند
خلق و خوي گرگ پيدا مي‌كند
هر كه از گرگش خورد دائم شكست
گرچه انسان مي‌نمايد، گرگ هست
در جواني جان گرگت را بگير
واي اگر اين گرگ گردد با تو پير
روز پيري گر كه باشي همچو شير
ناتواني در مصاف گرگ پير
اينكه مردم يكدگر را مي‌درند
گرگ‌هاشان رهنما و رهبرند
اينكه انسان هست اين سان دردمند
گرگ‌ها فرمان روايي مي‌كنند
اين ستمكاران كه با هم همرهند
گرگ‌هاشان آشنايان همند
گرگ‌ها همراه و انسان‌ها غريب
با كه بايد گفت اين حال عجيب؟

به ادامه مطلب هم سر بزنيد.



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 21:37 ::  نويسنده : YASHAR

شب سردی است، و من افسرده
راه دوری است، و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده

می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غمها

فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی

نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای این شب چقدر تاریک است

خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من، لیک غمی غمناک است

شعر زيباي تقديم به او در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...


درباره وبلاگ


سلام. از این که به وبلاگ من اومدین کمال تشکر را دارم و امیدوارم که لحظات خوبی را داشته باشین همه ی صفحات رو بخونین ادامه ی نوشته ها در صفحات بعد که شماره صفحات در انتهای همین صفحه هست کلیک کنین و بخونین. در ضمن با عضویت در وبلاگ راست کلیک شما فعال میگردد برای کپی مطالب نظر یادتون نره و در خبر نامه و وبلاگ ما عضو شوید. متشکرم. يــــاشـــار کـــــریـــمــــی ...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فقط U و آدرس trt.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 236
بازدید کل : 29184
تعداد مطالب : 273
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

خدمات وبلاگ نويسان-بهاربيست