love U دنـــیــا ایــنــجـــور نـمـی مــونــه |
||
یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, :: 20:13 :: نويسنده : YASHAR
یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, :: 20:8 :: نويسنده : YASHAR
چند روزی بود که دوباره به دامان خدا بازگشته بود، عطش زیادی برای خدایی شدن پیدا کرده بود. هر روز عصر به سراغ پارسای شهر خود می رفت و هر روز چیزی در مورد آئین عشق از او می پرسید و جرعه ای آب می نوشید. یک روز پارسا به او گفت می دانی برای آنکه راه آسمان را گم نکنیم چه خون دل ها خورده شد و خون چه پیامبران و جانشینانی بر زمین ریخته شده؟ داستان ها را یک به یک گفت، از طوفان نوح ، از مبارزه داوود،از شهادت یحیی،از تلاش های سلیمان از مبارزه نا برابر یک نفر به صدها نفر، از اسارت خانواده بندگان خوب خدا (واقعه عاشورا)…. او گفت آن مبارزه های تا ریخی در روزهایی رخ داد که روز خدا نا میده می شوند. جوان پرسید: اکنون که دیگر آن مبارزه ها وجود ندارد، پس ما نمی توانیم کاری برای آئین آسمان کنیم یعنی ما دیر رسیده ایم؟! آن ها که در آن زمان بوده اند منفعت برده اند و ما دیگر نمی توانیم از مبارزه در راه خدا سهمی و سودی ببریم؟! پاسخ شنید: هر روز روز خدا است و همه جا دشت مبارزه برای خدا. هر روز در درون تو جدا لی است بین تاریکی و روشنا یی و تو می توانی سیاهی را برگزینی یا سپیدی را. همه جا میدان مبارزه است. همه جا عرصه امتحان و انتخاب است. در خانه ات! خیا بان! محل کار! پشت میز دانشگاه! ایستگاه اتوبوس! پارک محله تان! همه جا! همه جا! همه جا میدان مبارزه است و همه روز، روز خدا هر روز که برمی خیزی می توانی ا نتخاب کنی، درسپاهیان آسمان و همراه فرشتگان باشی یا در خیل شیطا ن، تصمیم با توست که مبارز راه نور باشی یا رهرو کوره راه ظلمت! هرروزتان خدایی باد …. یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : YASHAR
پرنده ای به رسالت مبعوث شد ... خداوند گفت: ديگر پيامبری نخواهم فرستاد، از آنگونه كه شما انتظار داريد؛ اما جهان هرگز بیپيامبر نخواهد ماند؛ و آنگاه پرندهای را به رسالت مبعوث كرد. پرنده آوازی خواند كه در هر نغمهاش خدا بود. عدهای به او گرويدند و ايمان آوردند. خداوند رسولی از آسمان فرستاد. باران، نام او بود. همين كه باران، باريدن گرفت، آنان كه اشك را میشناختند، رسالت او را دريافتند، پس بیدرنگ توبه كردند و روحشان را زير بارش بیدريغ خدا شستند. اما هميشه كافری هست تا باران را انكار كند و با گُل بجنگد، تا پرنده را دروغگو بخواند و باد را مجنون و دريا را ساحر. کدامین شاخه گل را به خاطر مرامت تقدیمت کنم که وجودت عطر تمام گلهاست ... تقدیم به گلم که یادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانیت در تمام وجودم است ،،
درباره وبلاگ ![]() سلام. از این که به وبلاگ من اومدین کمال تشکر را دارم و امیدوارم که لحظات خوبی را داشته باشین همه ی صفحات رو بخونین ادامه ی نوشته ها در صفحات بعد که شماره صفحات در انتهای همین صفحه هست کلیک کنین و بخونین. در ضمن با عضویت در وبلاگ راست کلیک شما فعال میگردد برای کپی مطالب نظر یادتون نره و در خبر نامه و وبلاگ ما عضو شوید. متشکرم. يــــاشـــار کـــــریـــمــــی ... موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |