love U دنـــیــا ایــنــجـــور نـمـی مــونــه |
||
چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 12:9 :: نويسنده : YASHAR
بعد از مرگم مرا در دورترین غروب خاطراتت هم نخواهی دید...
منی را که هر نفس با یادت اندیشیدم و هر لحظه بی آنکه تو بدانی برایت آرزوی بهترین ها را کردم... بعد از مرگم نامم را در ذهنت تداعی نخواهی کرد.. .نامی که برایت بیگانه بود اما در کنارت بود... .بی آنکه خود خواهان آن باشی... بعد از مرگم چشمانم را روی کاغذ نخواهی کشید... چشمانی که همواره به خاطر غم ها و شادی هایت بارانی بود و می درخشید هنگام دیدن چشمانت.... بعد از مرگم گرمای دستانم را حس نخواهی کرد.. .دستانی که روز وشب رو به آسمان برای لبخندت دعا می کردند... بعد از مرگم صدایم را نخواهی شنید.... صدایی که گرچه از غم پر بود اما شنیده می شد تا بگوید :"دوستت دارم" جمعه 9 آذر 1390برچسب:, :: 13:44 :: نويسنده : YASHAR
تیک تیک ساعت نبودن هایت را ثانیه به ثانیه به رخم می کشد کجای این شهر دور از من ایستاده ای؟ دلم تنگ است این روزها صدای خوبت می پیچد لابلای پرده های تنهایی دستانم اما خالیست از حجم دستانت تو را می خواهم برای همیشه وقتی که هستی خزان راه خانه ام را گم می کند با تو فقط بهار نفس می کشد مهربانم ببار نباشی، تشنگی پایان ندارد. چند جمله زیبا در ادامه مطلب هست حتما بخونین. ادامه مطلب ... Geri döndüren gördün mü geçmişi
گذشته ای راکه پشت سر گذاشتی را دیدی
Boşa soldurdun o nazlı gençliği
آن جوانی نازنین را بی دلیل از بین بردی
Bir avuç toprak için yor kendini
برای مشتی خاک خودت را خسته می کنی
Dünyada ölümden başkası yalan
در دنیا بجز مرگ همه چیز دروغ است
Yalan ..başkası yalan
دروغ ..همه چیز دروغ
Dünyada ölümden başkası yalan
در دنیا بجز مرگ همه چیز دروغ است
Zaman kendine benzetmez herkes
زمان هیچ کس را شبیه خودش نمی کند
Hesapsız açar baharlar pembeyi
بهار بی حساب شکوفه ها را می شکفد
Açmadığın dalda sözün geçer mi
آیا می توانی شاخه ای را که نشکفته شکوفا کنی
Dünyada ölümden başkası yalan
در دنیا بجز مرگ همه چیز دروغ است
Sitem etme haberi yok dağların
شکوه نکن که کوهها خبر ندارند
Gözlerini ellerinle bağladın
چشمانت را با دستهایت بسته ای
Faydası yok geç kalınmış fidanın
فاید ه ای ندارد نهالی که دیر کاشته شده با شد
Dünyada ölümden başkası yalan
در دنیا بجز مرگ همه چیز دروغ است
ادامه مطلب ...
چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز... وقتی که آخرین عابر هم از کوچه پس کوچه های شهر به خانه می خزد و آخرین چراغ هم خاموش می شود ، یاد تو زیر پوست تنم جوانه می زند و خاطرت مرا سر سبز می کند . . . وقتی تو میروی شب می شود و قلب من پرپر می شود و نا امید می شوم و حقیر می شوم چو خاکی می شوم که بر آن نسیمی نمی وزد و بارانی نمی بارد و در آن گلی نمی روید و بر سرش ستاره ای نمی درخشد تو میروی و من تنهای تنها می مانم تو میروی و من در غم خود خاک می شوم ... یک شنبه 4 آذر 1390برچسب:, :: 14:0 :: نويسنده : YASHAR
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 12:25 :: نويسنده : YASHAR
نه دیگه عین گداها به عشق اصرار می کنم
نه دیگه تورو واسه دوست داشتن اجبار میکنم نه دیگه آه میکشم از دست بخت و سرنوشت نه دیگه عشقمو فریاد ، بلکه انکار میکنم نه دیگه تو فکر و رویا و خیال تو قفسم نه دیگه بهت میگم تنها تویی هم نفسم نه دیگه از تو ترانه میسازم تو لحظه هام نه دیگه اصراری هست که من باید بهت برسم نه دیگه یواشکی با نگام تورو می پام نه دیگه دنبال خوشبختی تو رویاهات میام کار دیگه گذشته از دخیل بستن به معبد چشات تو رو از خودت نمی خوام، تو رو از خدا می خوام جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : YASHAR
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟ گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟ گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟ گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟ گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟ گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟ گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .
خدا را دوست بدارید حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید . . . چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 18:31 :: نويسنده : YASHAR
I love all the stars in the sky, but they are nothing compared to the ones in your eyes من تمام ستاره های آسمون رو دوست دارم ولی اونا در مقایسه با ستاره ای که در چشمان تو میدرخشه هیچند ! بقيه در ادامه مطلب
ادامه مطلب ... سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 11:33 :: نويسنده : YASHAR
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد . ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید از مرغ برایش سوپ درست کردند گوسفند را برای عیادت کننده گان سربریدند گاو را برای مراسم ترحیم کشتند و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد. ................................................ ..... داستانک " مترسك " این مترسگ قیافه ترسناکی هم داشت. کلاغ ها ازش میترسیدند و کمتر دور و برش نمایش میدادند. اما این مترسك با بقیه مترسك ها یه فرقی داشت.
اون مهربون بود و کلاغها رو دوست داشت. ولی حیف که مزرعه دار هیچوقت براش دهن درست نکرده بود تا بتونه حرفه دلشو بزنه. مزرعه دار زمینش رو فروخت تا توش خونه بسازن. مترسگ میدونست که هیچ خونهای به اون احتیاج نداره. صبح یک روز آفتابی چند نفر آمدن تا زمین رو با بلدزر صاف کنند.
اون روز همه کلاغها هم جمع شده بودند. کلاغها گریه میکردند. مترسگ گریه آنها رو نمیشنید آخه مزرعه دار براش گوش هم نساخته بود!
بقيه در ادامه مطلب ادامه مطلب ... یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:, :: 19:44 :: نويسنده : YASHAR
when you are in dark night in demur sleep ,one person in Outright world making Himself dream whit you ....................................................................... to tell someone howmuch you love, ...................................................................... I love all the stars چهار شنبه 29 آبان 1390برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : YASHAR
چه خوش خیال است، یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:, :: 10:9 :: نويسنده : YASHAR
خدایا این بغض بی قرار امانم نمی دهد ... يه مطلب قشنگ هم در ادامه مطلب هست حتما بخونيد. ادامه مطلب ... یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:, :: 10:3 :: نويسنده : YASHAR
خدایا مرا ببخش. به خاطر این همه دور بودنم . مرا به خاطر بی وفاییم ببخش . من تو را می خواهم . خدایا تو را می گویم . به من نگاه کن . آیا مرا می بینی ؟ آیا مرا حس می کنی ؟ آیا می فهمی که چه عاشقانه با تو سخن می گویم ؟ آیا حس مرا درک می کنی ؟ آیا به عشقم ایمان داری ؟ آری ؟ آری مگر می شود به من فکر نکنی وقتی من این همه در فکر توام این که ممکن نیست حداقل گاهی مرا به خاطر می آوری گاهی که ستاره ها در می آیند گاهی که صدایت می زنم من خوب می فهمم من خوب می فهمم که تو از تمام لحظه ها به من نزدیک تری من خوب می فهمم که تو چگونه عاشقانه تمام این لحظه ها را خلق می کنی آری من عطر تو را در تمام لحظه هایم حس می کنم آری عطر تو در تمام لحظه ها جاری ست .
Allahim ne kadar sen bana yakinsin ve ne kadar ben senden uzagim خدایا من چه قدر از تو دورم و تو چقدر به من نزدیکی! چهار شنبه 28 آبان 1390برچسب:, :: 16:39 :: نويسنده : YASHAR
فدای آن دل پاکت ، دلی از جنس محبت و عشق
مترسک به گندم گفت: تو گواه باش که من را برای ترساندن آفریدن اما من عاشق پرنده ای بودم که از گرسنگی مرد. جمعه 27 آبان 1390برچسب:, :: 16:45 :: نويسنده : YASHAR
از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
26 آبان 1390برچسب:, :: 17:33 :: نويسنده : YASHAR
نفس كسي ديگر نمي كوبد در اين خانه متروك ويران را كسي ديگر نمي پرسد چرا تنهاي تنهايم و من چون شمع مي سوزم و ديگر هيچ چيز از من نمي ماند و من گريان و نالانم و من تنهاي تنهايم درون كلبه ي خاموش خويش اما كسي حال من غمگين نمي پرسد و من درياي پر اشكم كه طوفاني به دل دارم درون سينه ي پر جوش خود اما كسي حال من تنها نمي پرسد و من چون تك درخت زرد پاييزم كه هر دم با نسيمي مي شود برگي جدا از او و ديگر هيچ چيز از من نمي ماند 26 آبان 1390برچسب:, :: 17:24 :: نويسنده : YASHAR
تو میروی ومن تماشایت میکنم......... تعجب نکن....... بی تو برای گریستن فرصت زیاد است........ اما برای دیدن تو فقط همین لحظه باقیست! مهم نیست چی داشته باشیم! مهم چیز دیگری هست...
مهم نیست پول داشته باشیم یا نداشته باشیم. پول حتما باعث خوشبختی و خوشحالیمون نمیشه! هستند کسانی که چیزی در کف ندارند اما شاد تر از من و شما هستند. مهم نیست رتبه و مقام داشته باشیم. رتبه و مقام حتما باعث احترام دیگران بهمون نمیشه! هستند کسانی که جاه ندارند اما محترم هستند. هستند رفتگران زحمتکشی که شاید مقام ریاست بخشی از مملکت را بر عهده نداشته باشند، اما در عوض هر روز صبح، هنگام سایه روشن و جنگ نور و تاریکی، مردمی را می بینند که با روی گشاده و لبخندی ملیح به آنها خسته نباشید یا سال نو مبارکی می گویند و همین همانند یک بمب انرژی وجودشان را فرا می گیرد و انگیزه ای می شود برای خدمت همراه با رضایت. مهم نیست که همیشه آخرین تکنولوژی روز را داشته باشیم. تکنولوژی صرفا باعث پیشرفت و راحتی ما نمی شود. هستند کسانی از جای جای همین ایران خودمان که در حداقل امکانات روزگار می گذرانند و در آخر هم می شوند باعث افتخار همه. و هستند کسانی که در همان امکانات کم دلی شاد و لبی خندان را همیشه در کوله بار محبت خود همراه دارند. مهم نیست چند سال عمر می کنیم. مهم این است که در همین اندک مدت چطور زندگی می کنیم. حتی با جرات می توانم بگویم مهم نیست بدنی سالم داشته باشیم یا نه. مهم این است که چگونه با شرایط کنار بیاییم و شاد باشیم. بشویم همانند آن زنی که دست نداشت، اما دلش شاد بود و نا امیدی در وجودش محلی از اعراب نداشت. بشویم همانند لاله و لادن مرحوم که با وجود محدودیت همیشه لبخندی را بر گوشه ی لبشان می دیدی. داشته و نداشته ات مهم نیست. مهم این است که چقدر شکر گذاری، که چقدر عاشقی، که چقدر تشنه ی وصلی.....
صبر کن حافظ به سختی روز و شب عاقبت روزی بیابی کام را شنبه 21 آبان 1390برچسب:, :: 14:38 :: نويسنده : YASHAR
آخه دارم از رفتن بدجوري گُر ميگيرم ... دعا كنم كه اين نفس،تموم شه تا سپيده ... كسي نفهمه عاشقت، چي تا سحر كشيده ... اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ... آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ... گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ... من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ... اگه يروز برگشتي و گفتن فلاني مرده ... بدون كه زير خاك سرد حس نگاتو برده گريه نكن براي من قسمت ما همينه ... دستامو محكمتر بگير لحظه ي آخرينه ... اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ... آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...
گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ... من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ... برام دعا كن عـــــــــشــــــــــق من ...
چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی عشق چیست در ادامه مطلب ادامه مطلب ... خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم شنبه 21 آبان 1390برچسب:, :: 14:26 :: نويسنده : YASHAR
يادمون باشه كه هيچكس رو اميدوار نكنيم بعد يكدفعه رهاش كنيم چون خردميشه ميشكنه و آهسته ميميره يادمون باشه كه قلبمون رو هميشه لطيف نگهداريم تا كسي كه به ما تكيه كرده سرش درد نگيره يادمون باشه قولي رو كه به كسي ميديم عمل كنيم يادمون باشه هيچوقت كسي رو بيشتر از چند روز چشم به راه نذاريم چون امكان داره زياد نتونه طاقت بياره يادمون باشه اگه كسي دوستمون داشت بهش نگيم برو نميخوام ببينمت چون زندگيش رو ازش ميگيريم جمعه 20 آبان 1390برچسب:, :: 17:53 :: نويسنده : YASHAR
می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه */*/* درباره وبلاگ سلام. از این که به وبلاگ من اومدین کمال تشکر را دارم و امیدوارم که لحظات خوبی را داشته باشین همه ی صفحات رو بخونین ادامه ی نوشته ها در صفحات بعد که شماره صفحات در انتهای همین صفحه هست کلیک کنین و بخونین. در ضمن با عضویت در وبلاگ راست کلیک شما فعال میگردد برای کپی مطالب نظر یادتون نره و در خبر نامه و وبلاگ ما عضو شوید. متشکرم. يــــاشـــار کـــــریـــمــــی ... موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |