love U دنـــیــا ایــنــجـــور نـمـی مــونــه |
||
پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 10:54 :: نويسنده : YASHAR
از خداوند خواستم از خداوند خواستم درد را از من بگیرد خداوند گفت نه. وظیفه ی من نیست دردت را از بین ببرم،تو خودت باید دردها را رها کنی. از خداوند خواستم فرزند معلول مرا شفا دهد خداوند گفت نه. روح فرزندت سالم است،جسم هم که موقتی است. از خداوند خواستم به من بردباری عطا کند. خداوند گفت نه بردباری حاصل فرعی آزمایشات سخت است،اعطایی نیست،بلکه باید آن را بدست آوری. از خداوند خواستم به من خوشبختی بدهد خداوند گفت نه خوشبختی در دستان خودتان است،من به شما برکت میدهم. از خداوند خواستم رنج را از من بگیرد. خداوند گفت نه رنج شمارا از جاذبه های دنیایی دور میکند؛وبه من نزدیک میکند. از خداوند خواستم روحم را تعالی بخشد. خداوند گفت نه شما باید خودتان رشد کنید و من به شما شکل میبخشم تا بارورشوید. از خداوند خواستم همه ی چیزهایی را که موجب لذت بخش بودن زندگی میشود،به من بدهد خداوند گفت نه به شما زندگی میدهم تا از همه چیز لذت ببرید از خداوند خواستم به من کمک کند دیگران را همان قدر دوست داشته باشم که او مرا دوست دارد. خداوند گفت هان.....سرانجام سر عقل آمدی. از خداوند خواستم دوستانی بفرستد. او شما را فرستاد. ادامه مطلب ...
با شکوهترین روز هست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست تو وجودت واسه من یه معجزه ست روزی که، تو اومدی روی زمین تحفهای یافت نکردم که فدای تو کنم یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تو ادامه مطلب ... تـَقدیمـ بـﮧ صآحبـِ چشــمــآنے ڪـﮧ آرامشـِ قــَـلبــِ مـَـטּ اَستـــ و صــدایـَشـ دلنشیـטּ تـَـریـטּ تـَـرانـﮧ مـَـטּ اَستــ . اَز بودَنـَـتــ بـَرایمـ عآدَتے سآختے ڪـﮧ بے تــو بودَטּ را بــاوَر نـَـدارَم چـﮧ خوبــ شـُـد ڪـﮧ بـﮧ دُنیــآ آمـَدے و چـﮧ خوبــ تـَـر شـُـد ڪـﮧ دُنیــآے مـَـטּ شـُـدے ... هـَمیشـﮧ بداטּ ڪـﮧ تــآ اَبـَد دوستـَتــ دارَمـ . شایـد ................ اینجآ حَریمِ مــن اَست ........... مـــכּ و تـــﻭ هــﻤـاכּ آכمـ و حـواے مـُدِرنیــمــــ ڪه כلـِمــاכּ میــخـواهــَכ شــَریــڪ شـَویــمـ بــاهـَمـ دَر خـورכטּ یـِڪـــ سـیـب! !!! حــَتـّـﮯ اَگـر رانــכهـ شــَویــمـ اَز ایــنجــا !!! ........................ +قَلبـِ✘ـ مـَטּ براےِ تو آواز مے خـ✘ـوانَد مِثـ✘ـلِ صـِ✘ـداےِ نمی دانم کدام نگاهت را به تصویر کشم، کدام بهار وجودت را که سراسر از نور است، به روی بوم آورم... و کدام اقیانوس بی انتهای مهرت را که سرشار از محبت است، با رنگ به روی کاغذ روان کنم.. نسیم روح بخش تو تسکین دردهای شبانه ی من است... و خیال روی تو همواره همراه من است... دلم در هوای عطراگین نفسهایت، آرام می گیرد؛ بتاب بر جسم خسته ام... بتاب و بسوزان فراموشی ها را... تاریکی اندوه را... بی رنگی را... درد را... آغاز بودن را تجربه می کنند، پیله شکسته های جدا از قفس... به تو باید رسید تا نور شد و تمام راه، را ماند تا جاودانه شد... کدام راه مرا به تو خواهد رساند..؟ چقدر فاصله مانده تا به تو رسید..؟ تـــ❤ـــو ... شنبه 24 تير 1391برچسب:, :: 12:32 :: نويسنده : YASHAR
با من بمان و هیچگاه از کنارم نرو... تو باشی من نفس میگیرم ،
تو باشی من جانی تازه میگیرم... با من باش ، تا آخرین نفس ،
تالحظه ای که جان دارم عزیزم...
ای تمام هستی ام تو تمام زندگی منی ،
با من بمان وزندگی را از من نگیر!
مگر به جز تو چه کسی در این دنیا دارم ؟
تو تنها کسی هستیکه دیوانه وار دوستش دارم ،
تو تنها کسی هستی که همدم شب و روزم
و رفیق لحظه هایزندگی ام است ...
ای همدم شب و روزم با رفتنت
شبهایم را بی مهتاب و روزهایم را مثلشبهایم نکن !
ای رفیق لحظه های زندگی ام ،
این لحظه های زیبای با تو بودن را از مننگیر !
همه دلخوشی ام تویی ،
بهترین لحظه زندگی ام آن لحظه است که در کنار توهستم و
در آن چشمهای زیبایت نگاه میکنم و آرام با صدای آهسته میگویم
که دوستت دارم عزیزم...
بمان که با ماندنت در کنارم یک دنیا خوشبختی رابه من هدیه میدهی !
ای زیباترین زیبایی ها ، ای مظهر خوبی ها ،
ای تو لایقبهترین ها با منی که بدجور
دیوانه آن قلب مهربانت هستم بمان ...
با رفتنت من نیز از این دنیا خواهم رفت ،
گفته بودم که این دنیا را بدون تو نمیخواهم!
از تمام دار این دنیا تنها تو را دارم و تنها تو رامیخواهم !
تویی که قلبم را از عشق و محبت خودت جان دادی ،
و به منی که خسته از تنهایی ها
بودم نفس دادی!
با من بمان ، تا آخرش !
آخرش همان لحظه ای است که می فهمی تنها تو را
میخواستم!
آخرش همان روزیست که خواهی فهمید چقدر تو رادوست داشته ام !
آخرش همان لحظه ای است که خواهی فهمید از عشقت مرده ام....
آری از عشقت مرده ام....
پس تا لحظه ای که از عشق تو نمرده ام با من بمان
سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده : YASHAR
![]() هـنـوز هـم گـاهیــ
خــتـــم میـ شــود. بی آنکـه بـخـواهَمْ... دلـتـَنـگـت میـ شَـوَم... دلـتـنـگِ بـودنَـتْ........ حـَتـی هـَمـان بــودنِ کمْ رنـگـت... خـیـلیــ وقْـت بـود کـه دلـَم میـ خـواست بـگویـم دوسـتـَتْ دارَم........ تــــو که غَـریـبـه نیــستـیــ دیــگر نـمیـ توانم خودم را به آن راهی که نمیـ دانـم کـجـاسـت بــــزنـــم... دلــم هـمـان راهیــ را میـ خـواهـد که تــــــــو در امــتـدادش ایـستــاده بـــاشی. هــمـانْ تـمـامِ راه هـایی کـه میـ گـویـنـد به عــِـــــشـــــــقْ حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت حکایت کسی است که زجر کشید ،اما ضجه نزد زخم داشت و ننالید گریه کرد ؛ اما اشک نریخت حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست ! حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود. ادامه مطلب ... چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 19:25 :: نويسنده : YASHAR
دوستم داشته باش، همانگونه که من دوستت دارم!!! بگذار فاصله من و تو کمتر از آنی باشد که می خواهیم و نمی توانیم... که می توانیم و نمی گذارند!!! بگذار میان من و تو فاصله ای نماند نه به خاطر خودت و نه به خاطر من!!! که به خاطر این عشق... دوستم داشته باش بیش از آنی که من دوستت دارم... چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 19:4 :: نويسنده : YASHAR
به خاطر روی زیبای تو بود کاش که تورو ، سر نوشت ازم نگیره
میترسه دلم ، بعد رفتنت بمیره اگه خاطره هام ،یادم میارن تورو لااقل از تو خاطره هام نرو کی مثل من، واسه تو ، قلبه شکستش میزنه آخه کی واسه تو مثل منه بمون، دل من فقط به بودنت خوشه منو فکر رفتن تو می کشه لحظه هام تباهه بی تو ، زندگیم سیاهه بی تو ، نمیتونم کاش که تورو ، سرنوشت ازم نگیره می ترسه دلم ، بعد رفتنت بمیره اگه خاطره هام یادم میارن تورو لااقل از تو خاطره هام نرو کی مثل من واسه تو ، قلب شکستش میزنه آخه کی واسه تو مثل منه بمون، دل من فقط به بودنت خوشه منو فکر رفتن تو می کشه لحظه هام تباهه بی تو ، زندگیم سیاهه بی تو ، نمیتونم...
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي ، بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم...
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 12:38 :: نويسنده : YASHAR
جهنـــــمـﮯ بـپـــا میــــکنــد دلــــــــم ... وقـــــتـﮯ شـــــــعرﮯ بیــــــاید و تــــو میــــــان آن نبــــاشــــﮯ .... نه گناهکاريم نه بی تقصيريم من و تو بازيچه تقديريم هر دو در بيراهه بی رحم عشق با دل و احساس خود درگيريم...
دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : YASHAR
واقعا نمی دانم كه با چه بیانی زیبایی عشق تو را بسرایم. دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 19:8 :: نويسنده : YASHAR
نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، درک کن چه حسی دارم ، همیشه میمانم مال تو... کاش میشد سهم من از با تو بودن تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار... هر گاه نیستی و دلتنگ توام نامت را در دلم زمزمه میکنم ، اینگونه است که آرام میشوم ، دلم را راضی میکنم و اینگونه روزهای دلتنگی را سر میکنم دلم به سوی آسمان دلتنگی پر میکشد در میان میگیرد یاد تو را ، درد دل میکند با خاطره هایت ، تکرار میکندحرفهایت ، حرفهایی که تو همیشه با دلم در میان میگذاری ... نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، نشسته ام بر روی ابرهای خیالت ، و در رویاهای تو سیر میکنم آسمان دلتنگی ام را.... نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای در فکر تو نباشم ، هیچگاه فکر نکن که در حال فراموش کردن تو باشم درست است که روزها میگذرد، چه زود آسمان تاریک امشب ، روشنی فردا میشود اما نمیگذرد ، هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم تمام نمیشود ، هیچگاه آن احساسی که به تو دارم... هر چه دوست داری از من بخوا جز فراموش کردنت ، اگر میخواهی بروی برو اما من هستم ، آنقدر میمانم تا ماندنم مرا یاری کند ، تا دوای عشقت مرا درمان کند... میمانم و میمانم تا لحظه مرگم ، آنقدر عاشقت میمانم تا لحظه از دنیا رفتنم قصه عشق مرا بنویسند... نه عزیزم به این خیال نباش که روزی سرد شوم ، جانم را از من بگیرند با تو دوباره زنده میشوم ، دنیا را از من بگیرند با تو دوباره صاحب دنیا میشوم .... هیچگاه نمیتواند کسی تو را از من بگیرد، میدانی که قلبم بی تو میمیرد، تو در قلبمی و هیچگاه دنیای عاشقانه من نمیمیرد.... دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 18:52 :: نويسنده : YASHAR
قلبم را دادم به تو که عشق منی ، با تو آمدم، آمدم تا جایی که تو میخواهی، با تو می آیم ، می آیم به هر جا که بروی ، با تو میروم ، میروم هر جا که بروی.... همه جا با توام ، نیست جایی که بی تو باشم ، نیست هوایی که بی تو نفس کشیده باشم نیست یادی در قلبم جز یاد تو ، نیست مهری جز مهر تو در دلم چشمانم هنوز غرق نگاه زیبای تواند، آنچه پنهان است در پشت نگاهت دنیای عاشقانه من است همه جا با توام ، آنجا و اینجا در قلبم ، اینجا و آنجا در قلبت ، می تابم و میتابی ، میمانم و میمانی، میدانی و میدانم که چقدر هم تو مرا دوست داری ، هم من دیوانه توام... چه خوب میفهمی در دلم چی میگذرد ، چی خوب معنا میکنی نگاهم را ، چه عاشقانه میشنوی حرفهایم را پاسخ دل گرفته ام را با عشق میدهی، وقتی دلتنگم ، خبر داری از دل تنگم ، وقتی تشنه دیدارم ، سیراب میکنی مرا عشقم، همه جا با همیم ، نیست جایی که بی تو باشم ، نیست راهی که بی تو رفته باشم... جایی نیست که نباشد عطر نفسهای تو تویی که جان داده ای به تنم و این یاد تو است که نفس میدهد به این تنی که روحش در وجود تو است روح عشق در وجودمان، این است روزهای زندگی مان ، با عشق روزمان شب میشود و با یاد هم شبهایمان را سر میکنیم... همه جا با توام ، تو اینجا همیشه در قلبمی و من آنجا باز هم به عشقت نفس میکشم کسی نگفته است که زندگی کار ساده ایست، گاهی بسیار سخت و ناخوشایند می نماید. اما با تمام فراز و فرودهایش، زندگی ... از ما انسانی بهتر و نیرومند تر می سازد. حتی اگر در لحظه حقیقت آن را در نیابیم. به یاد آر ... که در آزردگی، رنج از خود دور داری،و در دلتنگی، بگذاری اشکهایت جاری شوند، و در خشم خود را رها سازی،و در ناکامی بر خود چیره شوی، تا می توانی یار خود باش. می توانی بهترین دوست خود باشی، اما به هنگام آشفتگی مرا خبر کن!
می کوشم، بدانم چه وقت باید در کنارت باشم. اما گاه ممکن نیست، پس خبرم کن. عشق بالاترین هدیه ای است که می توانیم به یکدیگر بدهیم. و ایثار یکی از بزرگترین لذت هایی است که به ما ارزانی شده. من اینجایم هر زمان و همیشه،تا هر آنچه دارم به تو هدیه دهم امشب قرص ماه کامله و خیلی قشنگ شده به اندازه قشنگی تـــــــــــو ... آه گلم ، گل سفیدم تنها مرگ ما را از هم جدا خواهد کرد آنگاه که نسیم مژه هایت را نوازش کند به من نگاه کن. هرگاه به من نگاه کنی آماده ام که مرا در آغوش بگیری پرواز میکنم اگر مرا ببوسی میمیرم از دوری تو ، چه کند با من مرگ ، روزی که پیش من نیایی ؟ روز مرگ من است ای گل من. جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده : YASHAR
من یك ""مـــرد"" هستم ! شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, :: 10:47 :: نويسنده : YASHAR
برای زیستن بهانه ای باید ، عشق بهانه ماست ... تو را من چشم در راهم شبا هنگام مطمـئن باش که خـــداوند تو را عـــاشـــــقــــانـــه دوســـت دارد ؛ چون در هر بــــهــــار برایت گــــل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند. به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قـــــلـــــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ... .....................
خدا را دوست بدارید حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید...
پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:7 :: نويسنده : YASHAR
نه تو مي ماني بنده ای خدا را گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم؟ خدا گفت: شاید نوشته باشم هر چه دعا کند ... یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد .
درباره وبلاگ ![]() سلام. از این که به وبلاگ من اومدین کمال تشکر را دارم و امیدوارم که لحظات خوبی را داشته باشین همه ی صفحات رو بخونین ادامه ی نوشته ها در صفحات بعد که شماره صفحات در انتهای همین صفحه هست کلیک کنین و بخونین. در ضمن با عضویت در وبلاگ راست کلیک شما فعال میگردد برای کپی مطالب نظر یادتون نره و در خبر نامه و وبلاگ ما عضو شوید. متشکرم. يــــاشـــار کـــــریـــمــــی ... موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |