love U
دنـــیــا ایــنــجـــور نـمـی مــونــه
 
 
پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 18:59 ::  نويسنده : YASHAR

برام هیچ حسی شبیه تو نیست !  کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه .. همین که کنارت نفس میکشم

برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی

تماشای تو عین آرامشه  ..  تو زیباترین آرزوی منی

منو از این عذاب رها نمیکنی کنارمی به من نگاه نمیکنی

تمام قلب تو به من نمیرسه همینکه فکرمی برای من بسه

از این عادت با تو بودن هنوز ببین لحظه لحظم کنارت خوشه

همین عادت با تو بودن یه روز اگه بی تو باشم منو میکشه

یه وقتایی انقدر حالم بده که میپرسم از هر کسی حالتو

یه روزایی حس میکنم پشت من همه شهر میگرده دنبال تو

 قشنگم دوستت دارم         

 

نگار من رفتی تو از کنارمن

وای از من و این دل بی قرار من

رحمی کن ای خدا به روزگار من

دل ناگرونم که زیادت برم

نمی ره این غصه دیگه از سرم

یادم بمون ای مهربون

یه وقت نشی نامهربون

شبا که تنها تو راهی

محو نگاه او ستاره هایی

یادت باشه که یارت

یه گوشه ای نشسته تو تنهایی

حرفات همش از دوست دارم بود

چشات می گفت دلت گرفتارم بود

یادم بمون یه وقت نرم زیادت      عزیزم دلم برات تنگ شده

     تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com



پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 17:6 ::  نويسنده : YASHAR

 

                               

و براي تو ماندن... به پاي تو بودن... و به عشق تو سوختن !

 و چه تلخ و غم انگيز است دور از تو بودن و براي تو گريستن ... !

 اي کاش مي دانستي بدون تو مرگ گواراترين زندگيست ... ! 

بدون تو و به دور از دستهاي مهربانت زندگي چه تلخ و ناشکيباست ... !

                                 چه زيباست بخاطر تو زيستن ...

                  ثانيه ها را با تو نفس کشيدن ... زندگي را براي تو خواستن ... !  

                             چه زيباست عاشقانه ها را براي تو سرودن ... ! 

                                   بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگي... !

  چه زيباست بيقراري براي لحظه ي آمدن و بوئيدنت ... !

                      براي با تو بودن و با تو ماندن ... براي با هم يکي شدن ... !

                           کاش به باور اين همه صداقت و يکرنگي مي رسيدي !

                              اي کاش مي دانستي مرز خواستن کجاست ...!!!!

                     و اي کاش مي ديدي قلبي را که فقط براي تو مي تپد ... !

                               



پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 11:2 ::  نويسنده : YASHAR

عکس والپیپر عاشقانه - AksFa.Net  

 

امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند ... چشمانم

بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد ...

آخ که چقدر تنهایم ... دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم

بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته

شده است ...

رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟ شکسته .... پیر

تنها.... تو با من چه کردی ؟ شاید این آخری زمزمه های

دلتنگی ام باشد و دیگر هیچ نخواهم گفت ....

اما منتظرم انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی

دوباره ای است ... پس برگرد ... عاشقانه برگرد

برای همیشه برگرد...

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

عکس های خیلی خوشگل در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 8:33 ::  نويسنده : YASHAR

از من نپرس چقدر دوستت دارم
اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست
به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم
مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد
مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم
بگو معنی تمرین چیست ؟
بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟
بریدن از خودم را ؟
مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...
از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم

همه می دانند که دروری تو روحم را می آزارد
تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند
نگاهتت را از چشمم برندار مرا از من نگیر ...
هوای سرد اینجا رو دوست ندارم

مرا عاشقانه در آغوش بگیر که سخت تنهام

                                      

 من نمیتونم بخوابم ،چه جوری تو خوابه خوابی؟ ،

میشه عاشقت بمونم ؟ ،چه سواله بی جوابی

من فراموشت نکردم ، تو فراموشم که کردی

اینهمه واسه تو مردم ، تو یکبارم تب نکردی


عمره این روزا کوتاست
، خوشی این دورو براست

هرچی غصه ست واسه من ، خنده ها ماله شماست

کاش میدونستی چقدر ، تو دلم جات خالیه

دیگه باورم شده ، زندگی یه بازیه


من و شرمنده نکن ، من و شرمنده نکن

نه دیگه بیشتر از این ، منو بازنده نکن

تو کجایی که ببینی ، چه سیاهه روزگارم

دل به هیچکسی ندادم ، با اینکه تورو ندارم

من از این زمونه سیرم ، شایدم این روزا بمیرم

تو قشنگتر از همیشه ، من همون جوونه پیرم


من و شرمنده نکن ، من و شرمنده نکن

نه دیگه بیشتر از این ، منو بازنده نکن

                         



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 2 شهريور 1390برچسب:, :: 21:11 ::  نويسنده : YASHAR

 سلام بهونه قشنگ من براي زندگي
آره باز منم همون ديوونه ي هميشگي
فداي مهربونيات چه میكني با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخواي رنگ گلاي قاليه
جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشمام خاليه
ابرا همه پيش منن اينجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چي بگم جون خودت بازم كمه
ديشب دلم گرفته بود رفتم كنار آسمون
فرياد زدم يا تو بيا يا من و پيشت برسون
فداي تو! نمي دوني بي تو چه دردي كشيدم
حقيقت رو واست بگم به آخر خط رسيدم
رفتي و من تنها شدم با غصه هاي زندگي
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي
نمي دوني چه قدر دلم تنگه براي ديدنت
براي مهربونيات نوازشات بوسيدنت
به خاطرت مونده يكي هميشه چشم به راهته
يه قلب تنها و كبود هلاك يه نگاهته
من مي دونم همين روزا عشق من از يادت ميره
بعدش خبر ميدن بيا كه داره دوستت ميميره
روزات بلنده يا كوتاه دوست شدي اونجا با كسي
بيشتر از اين من و نذار تو غصه و دلواپسي
يه وقت من و گم نكني تو دود اون شهر غريب
يه سرزمين غربته با صد نيرنگ و فريب
فداي تو يه وقت شبا بي خوابي خستت نكنه
غم غريبي عزيزم زرد و شكستت نكنه
چادر شب لطيف تو از روت شبا پس نزني
تنگ بلور آب تو يه وقت ناغافل نشكني
اگه واست زحمتي نيست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خداي مهربون
راستي ديروز بارون اومد من و خيالت تر شديم
رفتيم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شديم
از وقتي رفتي آسمونمون پر كبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتي رفتي بد تره
غصه نخور تا تو بياي حال منم اين جوريه
سرفه هاي مكررم مال هواي دوريه
گلدون شمعدوني مونم عجيب واست دلواپسه
مثه يه بچه كه بار اوله ميره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش ميگذره ؟
دلت مي خواد مي اومدم يا تنها رفتي بهتره
از وقتي رفتي تو چشام فقط شده كاسه خون
همش يه چشمم به دره چشم ديگم به آسمون
يادت مي آد گريه هامو ريختم كنار پنجره
يادت ميآد خنديدي و گفتي حالا بذار برم
تو رفتي و من تا حالا كنار در منتظرم
امروز ديدم ديگه داري من رو فراموش مي كني
فانوس آرزوهامونو داري خاموش ميكني
يه بغض كهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دليل زندگي با يه غمي دوست دارم
داغ دلم تازه ميشه اسمت و وقتي مي آرم
وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير
حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه
زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه
تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
دلم واست شور مي زنه اين دل و بي خبر نذار
تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار
فكر نكني از راه دور دارم سفارش ميكنم
به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميكنم
اگه بخوام برات بگم شايد بشه صد تا كتاب
كه هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
مي گم شبا ستاره ها تا مي تونن دعات كنن
نورشونو بدرقه پاكي خنده هات كنن
يه شب تو پاييز كه غمت سر به سر دل مي ذاره 
نوشین همون كسيه كه بيشتر از همه دوست داره

 



چهار شنبه 2 شهريور 1390برچسب:, :: 21:7 ::  نويسنده : YASHAR

 

بيشتر از آنچه كه تصور ميكني دوستت دارم و
بيشتر از آنچه باور داري عاشق توهستم

بيشتر از هر عشقي بر تو عاشقم و بيشتر از هر ديوانه اي مجنون تو هستم.
عزيزم من محتاج تو هستم و بدون تو زندگي برايم مفهومي
جز تاريكي و سياهي ندارد!
دوستت دارم چونكه ميدانم تو نيز مرا دوست ميداري ،
دوستت دارم چونكه مرا باور داري و مرا لايق آن قلب پر از محبتت ميداني!
تنها آرزويم اين است كه تا آخرين لحظه زندگي ام در كنارتو باشم
و جز اين از خداي خويش هيچ آرزويي را ندارم
عزيزم اين قلب كوچك و شكسته و پر از عشق من تنها هديه اي است
از طرف من به تو!
از تمام دنيا تنها همين قلب كوچك را دارم ، همين و بس!
عزيزم تا پايان با تو مي مانم چونكه تنها تو هستي كه
معناي واقعي عشق را به من ابراز كردي و آموختي!
آموختي كه عشق يعني تا پايان زندگي ماندن و تا پايان زندگي دوست داشتن!
عزيزم به جز تو كسي براي من دوست داشتني نيست و
به جز تو كسي لايق اين قلب بي طاقت من نيست
هر جاي دنيا كه هستي بدان كه در اين دنياي بزرگ
كسي هست كه عاشق و ديوانه تو مي باشد !
هر جاي دنيا كه هستي بدان كه من به انتظار تو مي مانم تا تو را ببينم و
در آغوش خود بفشارم!
عزيزم دنيا خيلي بزرگ است ، اين دنيا پر از عاشق و معشوق است ،
پر از ليلي و مجنون است، اما همه عاشقان يك سو ،
و من و تو نيز يك سوي ديگريم!
عزيزم تو دومين قبله عبادت مني و در همه لحظه ها بعد از خدا
تو را عبادت ميكنم!
عزيزم بدون تو ،جايي در اين دنياي بزرگ ندارم ،
و تنهاتر از من ديگر تنهايي نيست!
تو همان دنياي مني عزيزم ، به هر زيبايي هاي اين دنيا كه
مي نگرم تو را ميبينم .
دوستت دارم عزيزم خيلي دوستت دارم ،
آنقدر دوستت دارم كه ديگر هيچگونه جاي ابرازي براي آن نيست!
مستم از اين عشق تو ، و پريشانم از غصه هاي تو و گريانم از اشكهاي تو!
با تو پر از اميدم ، و رنگ خوشبختي را خوش رنگ از گذشته مي بينم
با تو قلب من خوشبخت ترين قلب دنياست ، با تو اين دنيا برايم همان بهشت است!
عزيزم دوستت دارم … چون كه در ميان اينهمه عاشقان تو
توانستي بماني با قلبم ، بسازي با احساسم و درك كني زندگي ام را !
عزيزم دوستت دارم… چون كه اين قلب كوچك و پر از عشق مرا
در قلبت طلسم كرده اي و نگذاشتي هيچ كس ديگر قلب مرا از تو بگيرد !
اينبار با فرياد ، با چشمهاي گريان ، با قلبي عاشق ،
با اراده و با احساسي پرا از دوست داشتن ميگويم كه
دوستت دارم تا همه عاشقان فرياد مرا بشنوند و
به من بنگرند و شرمنده شوند!

                              

                                     

  وقتي سرت رو شونمه، درد و بلات تو جونمه
     جون به جونم اگه کنند، خاطرخواهي تو خونمه
       دلم مي خواد باهات باشم، رفيق پا به پات باشم
   سايه به سايه، دم به دم، بميرم و فدات بشم
      تصدق رنگ چشمهات، شبها ستاره هاش برات
   نخواب بذار نگات کنم، هر چي دارم فدات کنم
ستاره بارونت کنم، جونم رو قربونت کنم
   وقتي سرت رو شونمه، درد و بلات تو جونمه
                  جون به جونم اگه کنند، خاطرخواهي تو خونمه               

 عکس های خوشگل در ادامه مطلب

                                                         



ادامه مطلب ...


دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 12:32 ::  نويسنده : YASHAR

قطره دلش دریا می خواست

خیلی وقت بود که به خدا گفته بود.


هر بار خدا می گفت:از قطره تا دریا راهی ست طولانی.

راهی از رنج و عشق و صبوری.هر قطره را لیاقت دریا نیست.

قطره عبور کرد وگذشت.قطره پشت سر گذاشت.

قطره ایستاد و منجمد شد.قطره روان شد و راه افتاد.

قطره از دست داد و به آسمان رفت.و هر بار چیزی از رنج

و عشق و صبوری آموخت.

تا روزی که خدا گفت:امروز روز توست. روز دریا شدن .

خدا قطره را به دریا رساند.

قطره طعم دریا را چشید . طعم دریا شدن را. اما...

روزی قطره به خدا گفت:از دریا بزرگتر هم هست؟

خدا گفت: هست.

 قطره گفت:پس من ان را میخواهم.بزرگترین را.بی نهایت را.

 

خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت

و گفت:این جا بی نهایت است.

آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می گشت تا عشق

را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت.

آدم همه ی عشقش را تو ی یک قطره ریخت.

قطره از قلب عاشق عبور کرد.

و وقتی قطره از چشم عاشق چکید

خدا گفت:

حالا تو بی نهایتی

زیرا که عکس من در اشک عاشق است...
........................................................................................

                                  akse fantexie jadid va ziba 16 عکس های فانتزی جدید و زیبا

               دوست دارم برای تو بنویسم ...


              میخوام توی نوشته هام همیشه با من باشی ...


             میخوام بهت بگم چقدر دوستت دارم ...

   

           میخوام بگم یه جزیره ی تک و تنهام که بدون تو دلم میگیره .


              میخوام شبها ، رو به ستاره ها با هم خاطرات شیرینمون رو بشماریم .

 میخوام به قداست عشقمون کوچیک بشم تا با تو به پرواز شاپرکهای کنار برکه بخندم ...



        مثل حس نیاز توی سجاده ام


     مثل رویاهای کودکی ام ...


        نمیدونم !


           شاید احساسم مچاله شده باشه .


           اما با همین حس شیرین کودکی می نویسم ...


           تا بدونی ...

        به اندازه ی تمام دعاهای شبانه ام دوستت دارم . . .

   

 





شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 7:7 ::  نويسنده : YASHAR

          

براي خريدن عشق هر کس هرچه داشت آورد ديوانه هيچ نداشت و گريست (گمان کردندچون هيچ ندارد مي گريد.) اما هيچکس ندانست که قيمت عشق اشک است و قيمت اشک عشق
گفت : عاشقي مرد ، بيا به يادش لحظه اي سکوت کنيم . گفتم : اگر بخواهيم براي عاشقان سکوت کنيم ، بايد عمري را ساکت باشيم ...
-------------------------

                             

زندگی آرام است ، مثل آرامش یک خواب بلند.

زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.

زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.

زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.

زندگی تک تک این ساعتهاست،

زندگی چرخش این عقربه هاست،

زندگی راز دل مادر من.

زندگی پینه ی دست پدر است،

زندگی مثل زمان در گذر است .......


 

 

نگار من رفتی تو از کنارمن

وای از من و این دل بی قرار من

رحمی کن ای خدا به روزگار من

دل ناگرونم که زیادت برم

نمی ره این غصه دیگه از سرم

یادم بمون ای مهربون

یه وقت نشی نامهربون

شبا که تنها تو راهی

محو نگاه او ستاره هایی

یادت باشه که یارت

یه گوشه ای نشسته تو تنهایی

حرفات همش از دوست دارم بود

چشات می گفت دلت گرفتارم بود

یادم بمون یه وقت نرم زیادت

           

     برای دیدن چند عکس قشنگ روی ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


شنبه 2 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 7:15 ::  نويسنده : YASHAR

 

         

              

دوباره خزون اومد نم نم بارون میزنه تو صورتم
بوی خاک و نم کوچه میگه هنوز دیوونتم
رعدو برق فهمیده انگار زندگیم شده غم انگیز
دستای کیوگرفتی زیر بارونای پاییز
میخوام اینجا با تو باشم زیر بارونا دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون میباره

           

                

هميشه بودن يه كسايي كه بهم ميگفتن چرا تو عشق نداري ؟
هميشه بودن يه كسايي كه بهم بگن عشق يعني زندگي
ميگفتن اگه عاشق نباشي يعني زندگي نكردي
ولي بهم نگفتن اگه اسير يكي بشي دلت ميسوزه
بهم نگفتن اگه با چشماش نگاهت نكنه انگار تموم جونتو به اتيش ميكشه
بهم نگفتن اگه تموم روز ببينيش بازم دل تنگش ميشي
بهم نگفتن ممكنه يك روز بذاره بره بهم نگفتن
نگفتن كه تو پشت سرش اشك ميريزي ولي اون بي اعتنا ميره
نگفتن تو ديوونش ميشي ولي اون بي خيالت
باورم نمیشه...

   

برای دیدن چند عکس خیلی خوشکل وی ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 8 فروردين 1390برچسب:, :: 19:51 ::  نويسنده : YASHAR

ادامه مطلب



ادامه مطلب ...


دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, :: 11:48 ::  نويسنده : YASHAR

 

این روزا که تنهام گذاشتیم سخت ترین روزهای زندگیمو

ساختی نمیدونم چطوری میتونم این روزهای سخت رو

تحمل کنم فقط امیدوارم که به زودی این روزهای سخت

جاشونو دوباره به روزهای عاشقانه ی قبل بدن.

.....................................................................................................

یکی بود یکی نبود . توی یه مزرعه توی شمال امریکا ، یه گله بز زندگی می کردند . توی این گله یه آقا بزه و یه خانم بزه بود . یه روز اونا احساس کردند که عاشق همدیگه شدند و نمی توونن بدون همدیگه زندگی کنن ! اونها تصمیم گرفتند که مزرعه رو ترک کنند و با همدیگه زندگی کنن . اونا با هم ازدواج کردند و به یه مزرعه ی دیگه رفتند .

اونا زندگی سختی داشتند ، غذای کافی برای خوردن نداشتند و هر دوی اونا لاغر و استخوونی شده بودن . یه روز که خانم بزه مریض بود ، آقا بزه تصمیم گرفت که به مزرعه ی قبلی ، جایی که گله ی بزها زندگی می کردن بره و از اونا درخواست کمک کنه !
آقا بزه از میان بر میره تا زودتر به مزرعه برسه و زود پیش خانم بزی برگرده . اما متاسفانه وقتی آقا بزه برگشت ، جسد خانم بزی رو دید و شکه شد !!!

حالا بعد از ۲۰ سال از اون ماجرا ، آقا بزی همیشه به عکس خانم بزی نگاه میکنه و عشقشون رو به یاد میاره . آقا بزی عکس خانم بزی رو توی کیف جیبیش نگه داشته .
آقا بزی حالا خیلی شکسته به نظر می رسه ، اما اون هنوز خانم بزی رو دوست داره و بعد از اون هرگز ازدواج نکرد !!!

چه عشق زیبایی !!!!!!!!!!!!

........................................................................

براي خريدن عشق هر کس هرچه داشت آورد ديوانه هيچ نداشت و گريست (گمان کردندچون هيچ ندارد مي گريد.) اما هيچکس ندانست که قيمت عشق اشک است و قيمت اشک عشق
گفت : عاشقي مرد ، بيا به يادش لحظه اي سکوت کنيم . گفتم : اگر بخواهيم براي عاشقان سکوت کنيم ، بايد عمري را ساکت باشيم ...

 

 

 

 



دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, :: 11:46 ::  نويسنده : YASHAR

 

 

 

 

 

 

بيچاره

دخترا اگه خوشگل باشن مي گن عجب جيگريه! اگه زشت باشن مي گن کي اينو مي گيره! اگه تپل باشن مي گن چه گوشتيه! اگه لاغر باشن مي گن چه مردنيه! اگه مودبانه حرف بزنن مي گن چه لفظ قلم حرف مي زنه! اگه رک و راست باشن مي گن چه بي حياست! اگه يه خورده فکر کنن مي گن چقدر ناز مي کنه! اگه سري جواب بدن مي گن منتظر بود! اگه تند راه برن مي گن داره مي ره سر قرار! اگه اروم راه برن مي گن اومده بيرون دور بزنه ول بگرده! اگه با تلفن کارتي حرف بزنن مي گن با دوست پسرشه! اگه خواستگارو رد کنه مي گن يکي رو زير سر داره! اگه حرف شوهرو پيش بکشه مي گن سر و گوشش مي جنبه ! اگه به خودش برسه مي گن دلش شوهر مي خواد مي خواد جلب توجه کنه ! اگه............چکار کنه بميره خوبه؟

 

  

 
یه دختر کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد .این دختره یه دوست پسری داشت که عاشقه اون بود.دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم یه روز یکی پیدا شد که به اون دختر چشماشو بده. وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کوره. بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو. پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشمای من باش.


جمعه 22 بهمن 1389برچسب:, :: 8:31 ::  نويسنده : YASHAR

 

مرا زچشمت افکندی دگر چه می خواهی

                   به دیگران دل می بندی دگر چه می خواهی

زعشق و یاری ای زیبا سخن مگو با من

                 تو کز غم من خرسندی دگر چه می خواهی

به دلم از سوز عشقت آزارها دارد

                 زغمت بر جان زارم اخگرها دارد

به عشقت ای گل دل بستم دگر چه می خواهی

                 من از تو پیمان بشکستم دگر چه می خواهی

کنون کز پا افتادم در این سرای غم

                 بیا بگیر ای مهر دستم دگر چه می خواهی

در دل شب اخگر بارم تا روشن گردد شام تارم

                گر بشکستی پیمانت را من از مهرت کی دل بردارم

.....................................................................

 

شمام حس می کنین؟ حس می کنین چه بغض غریبی نفسمو پر کرده؟ تنهائیمو از لرزش صدام حس کردین؟ حالا که تنها شدم دیگه ماهی آکواریوم هم تنهام گذاشته... اصلأ نمیاد پشت شیشه و بهم سلام کنه... حالا که تنها شدم ساعت اتاقم کار نمی کنه... حالا که تنها شدم دیگه موسیقی رسای باد گوشمو نوازش نمی ده... دیگه غذای مامان خوشمزه نیست... دیگه لطیفه هایی که براشون غش می کردم از خنده برام مهم نیست... دیگه معنی رنگای خوشکل و جشن و شادی و... رو نمی فهمم... دیگه هیچی برام مهم نیست جز...

..................................................خزون....................................

 دوباره خزون اومد نم نم بارون میزنه تو صورتم
بوی خاک و نم کوچه میگه هنوز دیوونتم
رعدو برق فهمیده انگار زندگیم شده غم انگیز
دستای کیوگرفتی زیر بارونای پاییز
میخوام اینجا با تو باشم زیر بارونا دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون میباره

........................................................................................



سه شنبه 19 بهمن 1389برچسب:, :: 10:22 ::  نويسنده : YASHAR

 

نمی دانم چرا رفتی نمی دانم چرا ...

                          شاید خطا کردم ...

      و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی ...

                            رفتی!!!!!!!!!

           نمی دانم کجا تا کی برای چه ولی رفتی ...

          و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید ...

       و  بعد  از  رفتنت یک  قلب  دریایی  ترک برداشت ...

                           و بعد از رفتنت ...

           رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد ...

                                                 و گنجشکی که هر روز ...

                                    از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت ...

                                        تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد ..

                       و بعد از رفتن تو ... آسمان چشمانم خیس از باران بود ...

                 و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد ...

                    من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت ...

                    ...من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد ...

                 کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد ...

                و من با آنکه می دانم ...

                تو هرگز یاد من را با  خود نخواهی برد ...

                   هنوز آشفته چشمان زیبای توام نمی دانم چرا رفتی نمی دانم چرا ...

                          شاید خطا کردم ...

      و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی ...

                            رفتی!!!!!!!!!

              ...............................................................

هر روز دلتنگ تر از دیروز

نظاره می کنم طلوع و غروب خورشید را

شاید غروب دل من بار دگر طلوع یابد

و اگر نیابد

خود را به غروب تن خواهم سپرد ...

           



یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, :: 10:1 ::  نويسنده : YASHAR

 

 

 

 

 ...................................................................................متن ترانه مهرنوش

تو که چشمات خیلی قشنگه

رنگ چشمات خیلی عجیبه

تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجبیه

تو که چشمات خیلی قشنگه

رنگ چشمات خیلی عجیبه

تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجبیه

میدونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید

میدونستی یا نه

میدونستی که تو چشمای تو رنگین کمون و میشه دید

میدونستی یا نه

میدونستی که نموندی

دلم و خیلی سوزوندی

چشات و ازم گرفتی من و تا گریه رسوندی

میدونستی که چشامی همه ی ارزوهامی

میدونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی

میدونستی همه ی ارزوهام واسه ی چشم قشنگ تو پروندم رفتش

میدونستی یا نه

میدونستی که جوونیم و واسه چشم عجیب تو سوزوندم رفتش

میدونستی یا نه

میدونستی که نموندی

دلم و خیلی سوزوندی

چشات و ازم گرفتی من و تا گریه رسوندی

میدونستی که چشامی همه ی ارزوهام

 


 

نگاه کن که غم درون ديده ام      چگونه قطره قطره آب می شود

چگونه سايه ی سياه سرکشم      اسير دست آفتاب می شود

نگاه کن
تمام هستی ام خراب می شود      شراره ای مرا به کام می کشد

مرا به اوج می برد        مرا به دام می کشد      نگاه کن تمام آسمان من


پر از شهاب می شود

 



به راه پرستاره می کشانيم       فراتر از ستاره می نشانيم



نگاه کن که موم شب به راه ما            چگونه قطره قطره آب می شود

صراحی سياه ديدگان من         به لای لای گرم تو

لبالب از شراب خواب می شود       به روی گاهواره های شعر من

نگاه کن 


تو می دمی و آفتاب می شود



تو آمدی ز دورها و دورها        ز سرزمين عطرها و نورها



مرا ببر اميد دلنواز من          ببر به شهر شعرها و شورها



یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, :: 10:0 ::  نويسنده : YASHAR

     

 

  زندگانی برگ بودن در مسیر باد نیست ...

 

                                  امتحان ریشه هاست ...

                          ریشه اش هرگز اسیر باد نیست ...

                                  زندگانی پیچک است ...

                              انتهایش می رسد پیش خدا ...

                         باید آن را سبز کرد.باید آن را آب داد ...

                                   با آب پاش لحظه ها ...

           سی

تکیه  به  شونه هام  نکن ... من  از  تو  افتا ده ترم ...

 

                    ما  که  به هم  نمی رسیم ...  بسه   دیگه  بذار  برم ...

                    کی گفته بود به جرم عشق ... یه عمری  پرپرت  کنم ...

                    حیف تو  نیست کنج  قفس ... چادر غم  سرت   کنم ...

                    من   نه     قلندر    شبم ... نه   قهرمان  قصه  ها ...

                    نه برده ی  حلقه  به گوش ... نه   ناجی  فرشته  ها ...

                    من  عاشقم ، همین  و بس ... غصه  نداره بی  کسیم ...

                    قشنگی   قسمت    ماست ... که ما  به هم نمی رسیم ...

 

 

  نگاهت را به کسی بدوز که قلبش برای تو بتپه چشمانت را با نگاه کسی اشنا کن که زندگی را درک کرده باشه سرت را روی شانه های کسی بگذار که از صدای تپشهای قلبت تو را بشناسه آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه لبخندت را نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن که زیبایی را احساس کرده باشه چشم به راه کسی باش که تو را انتظار کشیده باشه اما عاشق کسی باش که تک تک سلولهای بدنش تقدس عشق را درک کند.



یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, :: 9:58 ::  نويسنده : YASHAR

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی      deborah.mihanblog.com  عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی



امشب هم مثل هر شب تنهايي ام ؛
چشمك ستاره ها را بدرقه مي كنم
چشم ها مو مي بندم
و يواشكي اشك هامو لا به لاي تار و پود قديمي پنهان مي كنم
دوست ندارم گريه ها مو ببيني
حالا آروم آروم قصه عشق رو براي آرزوهاي آبي ات زمزمه مي كنم
اما....
نمي دونم از كجا بايد شروع كنم؟ از ابتداي عين يا از انتهاي قاف؟
شايد هم ديگه براي گفتن يه قصه عاشقانه دير شده باشه
شايد ديگه نشه توي شهر حقيقت جايي براي بغض هاي طلايي پيدا كرد
دل طاقت، خودشو به آواز فرشته زميني سپرده
كي مي ياي؟
دلتنگتم.....ا
 
deborah.mihanblog.com
 
 
در نظرم آنگاه كه سخن زبان نمي گشايد
 
اشك جاري مي شود
 
و جويبار نگاه در فراسوي دريايي آبي لب به سخن مي زند
 
و موج ها را به سلامت به ساحل لب ها مي رساند
 
امروز نقطه سبز ديگري در سرنوشتم رقم خورد
 
و در كنار نقطه نقطه هاي سبز ديگر آرام گرفت
 
سرخي قلبم به سبزي گراييد
 
مرا تاب سخن نيست
 
گرمي نگاه ها و حرارت حرف ها
 
يخ هاي بلورين كوه چشمم را ذوب كرد
 
كاش زمان حضور نداشت
 
و تا ابد مي گريستم
 
تا ابد.....
 


یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, :: 9:42 ::  نويسنده : YASHAR

هميشه بودن يه كسايي كه بهم ميگفتن چرا تو عشق نداري ؟
هميشه بودن يه كسايي كه بهم بگن عشق يعني زندگي
ميگفتن اگه عاشق نباشي يعني زندگي نكردي
ولي بهم نگفتن اگه اسير يكي بشي دلت ميسوزه
بهم نگفتن اگه با چشماش نگاهت نكنه انگار تموم جونتو به اتيش ميكشه
بهم نگفتن اگه تموم روز ببينيش بازم دل تنگش ميشي
بهم نگفتن ممكنه يك روز بذاره بره بهم نگفتن
نگفتن كه تو پشت سرش اشك ميريزي ولي اون بي اعتنا ميره
نگفتن تو ديوونش ميشي ولي اون بي خيالت
باورم نمیشه...



یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, :: 9:35 ::  نويسنده : YASHAR

    

 

چند روز دلم بد جوری گرفته
امروز یکی رو دیدم که داغ دلم تازه کرد، انگار خودش بود !
خنده هاش
گریه هاش
پرحرفیاش
تند حرف زدن هاش
خسته گی هاش

 

اما فقط تنها چیزی که آتیشم می زنه این که می دونم اون اصلاً به یاد من نیست حتی یادش نمی یاد همچین دوستی هم داشته
و من باز تنهام

نمی دونم تا کی می تونم خودم گول بزنم تنهایی بهترین چیز
و وقتی که تنهایی لازم نیست نگران کسی یا چیزی باشی و هیج مسئولیتی نداری
اما اینها همه حرف مفت
چون خدا تنها بود و چون می خواست از تنهایی در بیاد انسان را آفرید
من...
من هم که تکیه ای وجود بی همتای اونم !
پس مثل اون تا ابد نمی تونم تنهایی رو تحمل کنم
فقط می تونم بگم بی خیال
دارم رادیو گوش می دم با این حال من ! این هم عجب آهنگ های غم انگیزی می زاره
اما تا ابد نمی شه گفت بی خیال... چون اگر واقعاً بی خیال بودم پس چرا هر وقت تنها می شم اینقدر به فکرش هستم ( عدم تنهایی)
اما هیچ کاری از دستم بر نمی یاد جزء انتظار و انتظار و انتظار....
تا وقتی که واقعاً وقتش برسه...
اما امیدوارم این وقت نزدیک باشه چون دیگه تحمل این همه تنهایی ندارم و می خوام در آغوش یک نفر آرام بگیرم
اما این نفر کی ؟ کجا ؟ ....

.... نمی دانم و این ندانستن خود بدتر از خودِ تنهایی است.

امشب تمام.

چه کنم با دل تنها چه کنم با این غم دل

چه کنم با غم دل چه کنم با این درد دل من ای دل من...

    

عکس فانتزی و عاشقانه زیبا

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, :: 9:32 ::  نويسنده : YASHAR

                   

 

دیشب خواستم واسه دل خودم فال بگیرم وقتی فالنامه رو باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دل من نداشت تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست

فراموشی به این آسونیا نیست امید من. دلم از تو رها نیست میخوام تو یاد من عشقت بمیره ولی از قلب من مهرت رها نیست دارم آتیش می گیرم از جدایی ولی هیچ کس به فکر دل ما نیست خدایا پس میون این همه دل چرا حتی یکیشون با وفا نیست همه دنیا میدونن این حدیثو که آرامش برای عاشقا نیست

اگر دوست داشتن تو اشتباست، پس من نمی خواهم که درست باشم و اگر زندگی کردن بدون تو درست است، من می خواهم برای بقیه زندگیم در اشتباه باشم

 

 

مهم نیست چند بهار در کنار هم زندگی کنیم باور کنید مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است در پایان زندگی خیلی از ما خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم ای کاش با خاطره ها زندگی نمیکردیم

 

یادمون باشه که هیچکــــــــس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه آهسته میمیره

یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کــــــــسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره یادمون

یادمون باشه قولی رو که به کــــــــسی میدیم عمل کنیم . یادمون باشه هیچوقت کــــــــسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره . یادمون باشه اگه کــــــــسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم

مهربانی را وقتی دیدم که کودکی می خواست آب شور دریا را با آبنبات کوچکش شیرین کند

بی اراده متولد می شویم؛ با حسرت زندگی می کنیم و با اندوه می میریم….و آنچه در آن فنا راه ندارد محبت خالصانه است

پلکهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی من است
که از چشمانم بیرون میریزند

İbrahim Tatlıses Resimleri 3

 

                      



صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد

درباره وبلاگ


سلام. از این که به وبلاگ من اومدین کمال تشکر را دارم و امیدوارم که لحظات خوبی را داشته باشین همه ی صفحات رو بخونین ادامه ی نوشته ها در صفحات بعد که شماره صفحات در انتهای همین صفحه هست کلیک کنین و بخونین. در ضمن با عضویت در وبلاگ راست کلیک شما فعال میگردد برای کپی مطالب نظر یادتون نره و در خبر نامه و وبلاگ ما عضو شوید. متشکرم. يــــاشـــار کـــــریـــمــــی ...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فقط U و آدرس trt.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 242
بازدید کل : 29190
تعداد مطالب : 273
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

خدمات وبلاگ نويسان-بهاربيست